گردش
سلام به فرشته مامانی جمعه هفته پیش به پیشنهاد بابایی رفتیم گردش تو طبیعت من و ننه جون سالاد الویه درست کردیم بعد با ننه جون و باباحاجی و عمه ها و عمو جون رفتیم به دامن طبیعت. بابایی یه جای دنج که هم درخت داشت و هم یه چشمه کوچولو بود پیدا کرد اونجا نماز خوندیم و بعدشم ناهار خوردیم خوشمزه شده بود. بعد کمی استراحت دوباره راه افتادیم عمه محبوبه اینا با عمو جون برگشتن چون کار داشتن و قرار بود ما بعد کمی گردش بریم روستای بابا اینا. توی راه خیلی جالب بود همه جا سبزه سبز بود خدا رو شکر امسال بارندگی خوب بوده یه جا ایستادیم که پر از گل های بنفش بود خیلی خوشگل بود کلی گل چیدیم و باهاش عکسم گرفتیم تو توی تمام عکسا داری به گلها نگاه م...